برشی از کتاب:
نفسکِش، ضامن را کشیدم. کولهام را پرت صندلی مخملِ انتظار کردم. شالم روی شانههایم زِره شد. چشمم به قیچی افتاد که مسیحوار میخکوب سینهی دیوار بود. قیچی را قاپیدم. میخ از ترس افتاد. تا آنجا که دستم رسید بیخ شلاق را چیدم و پرت سطل پلاستیکی قرمز کردم. چشمهایم را بستم. نفس عمیقی کشیدم. انگار تارها بیخ گلویم را بسته بودند. موها تاریخنگارند، سوار قالیچهی سلیمانت میکنند و میبرند به ناکجا. از جایی که پیچ خوردند. آویزان شدند تا جایِ دستی که حلقه نماند دور کمر. گاهی باید از بیخ بریدشان. به نیت ریشه کنیِ خاطرات هرز.
شابک: | 9786229633656 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
نوبت چاپ: | 1 |
وزن: | 138 گرم |
سال انتشار: | 1398 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 122 |
پیشنهاد ما