*پادشاه نومید و آمرزش یافتن او*
پارسایی پادشاه ستمگری را در خواب دید. دوست داشت از احوال او باخبر شود. از او پرسید: «تو با این همه ستمی که در دنیا انجام دادهای، در آنجا در چه وضع و حالی هستی؟ عذابهای قیامت را چگونه سر میکنی؟ خداوند جزایت را چگونه داده است؟»
پادشاه ظالم جواب داد: «وقتی که عمر من به پایان رسید؛ از گذشتۀ خودم پشیمان بودم؛ امّا فایدهای نداشت. میخواستم از مردم یاری بطلبم؛ ولی هیچکس از من دل خوشی نداشت؛ هیچ کسی نمیتوانست به من کوچکترین کمکی بکند.»
شابک: | 9786009395552 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | طنز |
نوبت چاپ: | 7 |
وزن: | 656 گرم |
سال انتشار: | 1402 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | وزیری |
نوع جلد: | گالینگور |
تعداد صفحه: | 288 |
پیشنهاد ما