به یک مشت گل در کف دستم خیره می شدم و فکر می کردم به چه چیزی تبدیلش کنم، شایسته است؟ لابد حس خدا را دا شتم وقتی به گل بازی نشست و آدم را ساخت. معلوم نبود برنامه ای برای ساختنش داشت یا خودش را تسلیم افسونی کرده بود که به وقت ساختن چیزی، سازنده را در بر می گیرد و نتیجه اش شده بود انسان. نتیجه اش شده بود من. دانیال. آنوش اوهانیان. آرتوش و آریس. شده بود پسر اوتستیک همسایه. یا شاید چند روز بعد که کارم خشک می شد و نوبت لعاب کاری بود، حس پدر ژپتو را داشتم، وقتی آنچه ساخته بود، ورای تصورش بر او و جهان تاثیر گذاشت.
شابک: | 9786222902421 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
نوبت چاپ: | 1 |
وزن: | 60 گرم |
سال انتشار: | 1402 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 120 |
پیشنهاد ما