ناشر: انتشارات رایبد
نویسنده: دی. اچ. لارنس
مترجم: علیرضا شفیعی نسب
شابک: 9786229315200
950٬000 ریال
به راحتی می توان این نمایشنامه را درامی فرویدی و کلاسیک دربارۀ دوراهی عشق به مادر و همسر دانست: مینی گسکویین با لوتر منزوی ازدواج کرده است. او این سوال را مطرح می کند: «اگه مردها کاملا مال مادرشون باشن، پس زن ها چه طوری شوهر کنن؟» با بازبینی دوبارۀ این نمایشنامه می توان به شدت همدلی لارنس با هر یک از شخصیت ها پی برد. او مانند هر نمایشنامه نویس قهار دیگری، زاویه دید تمام شخصیت ها را می بیند. مینی خشمگین است چون احساس می کند از زندگی عاطفی و کاری شوهر معدنچی اش کنار گذاشته شده است. لوتر هم از وابستگی مالی اش به همسر خود آزرده است؛ چراکه مینی مبلغی را برای خود پس انداز کرده است. از طرفی، مادر لوتر هم تمام مردان را منبع زجر در همۀ عمر می داند؛ چه در مقام شوهر و چه در نقش پسر. لارنس این موقعیت را با بی طرفی کامل می کاود و جالب آن است که آن را با بستر تاریخی اعتصاب همراه می کند؛ بستری که در آن، کارفرمایان با استفاده از کارگران اعتصاب شکن و نیروهای نظامی سعی داشتند معدن ها را سرپا نگه دارند.
مایکل بیلینگتون، گاردین
خانم پردی: بذار یه چیزی رو بهت بگم خانم؛ اینکه می ذارن روی زمین خدا زندگی کنیم باز جای شکرش باقیه. عجیبه که مجبور نشدیم مثل پرنده ها تو آسمون پرواز کنیم. جو: اونوقت آسمون هم به گند کشیده میشد! خانم پردی: آره واقعا. خیلی اوضاع بده. به آقامون یه شغل شبانه دادن؛ هفته ای یه گینی. پنجاه سال واسه شرکت کار کرد، شصت و دو سال هم بیشتر نداره، اما بهش گفتن دیگه توانایی کار تو قطعه ها رو نداره. الآن تو جاده ها جون میکنه. وقتی هم میاد خونه از فرط خستگی نمیتونه حتی غذا بخوره. جو: مثل منه. خانم پردی: آره ولی آخه زشته هفته ای یه گینی. خانم گسکویین: این روزها با همۀ کارگرها همینجوری تا میکنن. قیمت زغال سنگ یک کم پایین اومده، اینها به جاش پدر کارگرها رو درآوردن. الآن دیگه وضع همه خراب شده. خانم پردی: خدا این فریزر لعنتی رو به زمین گرم بشونه. خون ما رو تو شیشه کرده. خانم گسکویین: واسه هر معدن یه مدیر جدید گذاشته؛ همه شون هم عین اربابایی ان که برده زیر دستشونه. خانم پردی: میگه باید صرفه جویی کنن. میگه که شرکت بنگاه خیریه نیست. خانم گسکویین: بعد، هر سال واسه خودش هزارودویست تا برمیداره. خانم پردی: مرتیکۀ پست فطرت؛ با اون دستگاه های زغال برش! جو: اونها که کار نمیکنن. خانم پردی: شنیدم خیلی هم به اون زغال برهای امریکایی فحش میده. دوست دارم یکی از این دستگاه ها بگیردش و دل و رودش رو بیرون بریزه. حتی آهن هم میتونه بفهمه اون چه آشغالیه.
بخشی از متن کتاب
شابک: | 9786229315200 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | نمایشنامه و فیلم نامه |
نوبت چاپ: | 1 |
وزن: | 144 گرم |
سال انتشار: | 1402 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 164 |
پیشنهاد ما