ناشر: انتشارات پارسه
نویسنده: آدریان او.سالیوان
مترجم: محمد آقاجری
شابک: 9786002535764
4٬950٬000 ریال
مروری بر کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران»
در هشتم نوامبر سال 1940 میلادی (هفدهم آبان 1319 خورشیدی) دو ستوان اساس، به نامهای رومن گاموتا و فرانتس مایر، بهعنوان جاسوس وارد ایران میشوند. کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» شرح ماجرای این دو جاسوس و شرح عملیات جاسوسی آنها در ایران و فرجام ناموفق این عملیات است.
مایر و گاموتا در ظاهر بهعنوان تاجر به ایران آمدند اما مأموریت اصلیشان عملیات مخفی اطلاعاتی در این کشور بود. آنها از طرف سازمان اسدی به ایران اعزام شده بودند و باید با کسانی از میان صاحبنفوذان و قبایل محلی در ایران ارتباط میگرفتند؛ کسانی که بهنظر میآمد میشود روی کمکشان برای پیشبرد اهداف آلمان نازی حساب کرد.
کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» اما نه شرح جاسوسبازیهایی از نوع رمانهای جاسوسی، که شخصیت اصلی آنها جاسوسانی هوشمند و تعلیم دیده هستند، بلکه شرح ماجرای یک جاسوسبازیِ بیبرنامه و اقدامات جاسوسهایی تعلیم ندیده در کشوری است که دو جاسوس کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» گویی هیچ شناخت دقیقی از آن نداشتهاند و با اطلاعات کم و جستهگریخته و بدون آموزشهای کافی و بدون هیچ برنامۀ مشخصی وارد آن شده بودند و به همین دلیل، عملیاتشان ناکام ماند و به توفیق دست نیافت.
آدریان او. سالیوان در کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» بر آن است که، ضمن روایت ماجرای گاموتا و مایر در ایران، نشان دهد که چرا عملیات جاسوسی آنها ناکام ماند و آلمان نازی در این زمینه در ایران شکست خورد و نتوانست کاری از پیش ببرَد.
کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» یک پژوهش و روایت تاریخی نقادانه دربارۀ ناکارآمدی سیستم اطلاعاتی آلمان نازی است و دربارۀ اینکه چه ضعفهایی باعث شدند که جاسوسان آلمان نازی در ایران دستاوردی نداشته باشند و عملیاتشان با شکست مواجه شود.
کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» از مقدمه، رویدادنگاری و گاهشمارِ وقایعی که در کتاب به آنها پرداخته شده، سرآغازی با عنوان «ماکس و موریتس هویت خود را جعل میکنند»، شانزده فصل و مؤخرهای با عنوان «ماکس و موریتس خود را متحول میکنند» تشکیل شده است.
فصلهای شانزدهگانۀ کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» عبارتند از: «جهانگردان و بازرگانان»، «مهاجمان و اشغالگران»، «طراحان و برنامهریزان»، «جاسوسها»، «آرمانگرا و درندهخو»، «رقبا»، «استخدامکنندگان و مربیان»، «ماکس»، «موریتس»، «سابا»، «چتربازان بر فراز ایران»، «فرانتس، دورا، و برتا»، «آنتون»، «عملیات و عوامل»، «کاستیها و کمبودها» و «ناکامیها».
در بخشی از کتاب «نبرد مخفی نازیها در ایران» میخوانید: «هنگامی که عملیات کسب اطلاعات در خارج مطرح میشد، افسران اسدی به همان بیتجربگی سادهترین تندنویسها یا منشیها بودند: همگی ایشان تازه استخدام شدههای ناآزمودهای بودند که با شتاب و در تاریکی به هدفهایی شلیک میکردند که آنها را عجولانه سرهمبندی کرده بودند. این افراد واقعاً دربارۀ جهان بینهایت ظریف و پر رمز و راز جاسوسی بینالمللی چیزی نمیدانستند، بهویژه هنگامی که با رقبای برگزیدۀ خود، سازمان اطلاعات نظامی ارتش آلمان نازی (آبور) مقایسه میشدند: یعنی جاسوسان خبرۀ نظامی دریادار ویلهلم کاناریس در کنار لندور کانال در تیرپیتسوفر. چون بیشتر فرماندهان اسدی قبلاً به هیچ عنوان تخصص اطلاعاتی نداشتند: آنها افسران سابق پلیس، کارشناسان اقتصاد، روزنامهنگار و دانشمند بودند؛ و حتی 9 نفر از آنها مدرک دکتری داشتند؛ اما وکلا بیشتر بودند – تقریباً یکسوم افسران ادارۀ شش در طول دورهای از کار خود حقوق خوانده بودند. برخی از این افراد تحصیلات خوبی داشتند، اما بهسبب سرعت برقآسای نازیها در چیرگی بر آلمان و تقریباً همۀ قارۀ اروپا، بهسادگی فراموش شد که برخی از آنها در انجام هر کاری که بر عهده میگرفتند، خواه سیاسی یا نظامی، و نهفقط کسب و ارزیابی اطلاعات خارجی، تا چه اندازه بیتجربه بودند. برخلاف افسانۀ رایج، امروزه اسناد به گونهای مستدل نشان میدهد که آلمانیها، از آن پیشوای ناشی گرفته تا ردههای پایین، در بیشتر جنگ جهانی دوم مسیر خود را بدون برنامۀ قبلی به پیش بردند، و متفقین چنین نبودند؛ و مطمئناً آلمانیها بودند که نشان دادند دست کم در زمینۀ اطلاعاتی هر چیزی هستند بهجز عناصر کارآمد، متشکل و منظمی که تصور عمومی اغلب ایشان را این گونه میپندارد. جدای از روشهای هوشمندانۀ جنگ برقآسای هاینتس گودریان – و تصور قالبی و رایج دربارۀ سربازان مغرور و جوان گروه طوفان – ماجرایی که در اینجا دربارۀ اشتباهات و خطاهای فاحش آلمانیها در ایران آشکار میشود، نشانگر مجموعۀ شگفتآوری از بیکفایتی آلمانیها، و یادآور بیعرضگی "پلیسهای دستوپاچلفتی" است. در میدان اطلاعات و ضداطلاعات سری، افسران ادارۀ شش بدون دانش، تجربه یا راهبردی دربارۀ امور اطلاعاتی در خارج وارد نبرد شدند. در نتیجه و البته بهطور بدیهی، این مردان جوان و بالقوه با استعداد که از هر گونه راهنمایی از سوی مقامات بالاتر بیبهره بودند – اساساً با جاهطلبیهای جمعی خود برای پیشی جستن بر آبور، و مرامی سخت غیرواقعبینانه دربارۀ برتری نژادی و دشمنی با بلشویکها، و غریزۀ بسیار نامعمولی برای صیانت نفس به پیش رانده میشدند و پنج سال کوتاهی را که از پیشۀ اطلاعاتی آنها بر جای مانده بود، بر باد دادند و ناآگاهانه در ورطهای پر لغزش سکندری میخوردند. و هنگامی که اوضاع رو به وخامت گذارد، آنها گرچه از نظر آرمانی چنان سرسخت بودند که میتوانستند از نو آغاز کنند، اما بدیهی است که به گونهای روزافزون روحیۀ خود را از دست دادند، و نومید شدند تا اینکه در پایان سال 1944، زمانی که آبور سرانجام فروتنانه (و دست کم بهصورت نظری) زیردست آنها شد، کاری باقی نمانده بود که این افراد بتوانند در وقفۀ میان رفتوآمد به پناهگاههای ضد بمب انجام دهند، و تنها میتوانستند چشمبهراه فرجامی گریزناپذیر بمانند و با تدارک راههایی برای اجتناب از اسارت بهدست روسها زمان را به بیهودگی بگذرانند.»
شابک: | 9786002535764 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | تاریخ |
موضوع فرعی: | تاریخ جهان |
نوبت چاپ: | 1 |
وزن: | 502 گرم |
سال انتشار: | 1402 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | گالینگور |
تعداد صفحه: | 520 |
پیشنهاد ما