دو شعر از «چه زود مهمانی تمام شد»
زندگی :
زندگی قشنگ و زیباست
اما، ما بدشانسیم
باد درست جایی میوزد
که در آن پناه گرفتهایم
ما بدشانسیم
و کاری هم نمیشود کرد
به هر ضیافتی که رفتیم
قورباغههایی که راه گم کرده بودند
سر از لیوانهای ما درآوردند.
مهمانی :
هیچ آوازی نشنیدیم
کاش نوازنده زودتر میآمد
هیچ میوهای نخوردیم
کاش میوهها را زود تر میدیدیم
میزبان خمیازه کشید
چراغها و خندهها را بلعید
دست از پا درازتر
به خودمان برمیگردیم که بمیریم
چه زود مهمانی تمام شد
ما تازه آمده بودیم!
شابک: | 9786007185131 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | شعر معاصر |
نوبت چاپ: | 4 |
وزن: | 236 گرم |
سال انتشار: | 1395 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 206 |
پیشنهاد ما