ساعت حدود یازده صبح بود. تو دفتر پدرم، تو شرکت بودم که موبایلم زنگ زد. داشتم نقشهای رو که برای یه ساختمون کشیده و طراحی کرده بودم به پدرم نشون میدادم، ازش عذرخواهی کردم و تلفن رو جواب دادم. -بله، بفرمایین نیما-الو سیاوش! برس که...بابام ترکید! «آروم تو تلفن گفتم» -نیما الآن وقت ندارم، نیم ساعت دیگه بهت زنگ میزنم.داریم با پدرم «فنها» رو چک میکنیم. ..
شابک: | 9789647259115 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
نوبت چاپ: | 34 |
وزن: | 483 گرم |
سال انتشار: | 1402 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 436 |
پیشنهاد ما