ناشر: انتشارات محراب قلم
نویسنده: مصطفی رحماندوست
شابک: 9786001037795
1٬400٬000 ریال
کالا در حال حاضر موجود نمی باشد
یکی بود، یکی نبود. مرد فقیر و بیچارهای بود که توی خانهاش چیزی نداشت. صبح تا عصر کار میکرد و نان بخور و نمیری به دست میآورد. غذایی میخورد و شب که میشد، میگرفت و میخوابید تا خستگی درکند و برای کارهای فردایش قدرت داشته باشد. وقتی شبها میخوابید، آن قدر خسته بود که اگر توپ هم کنار گوشش در میکردند، متوجه نمیشد.
یک شب که مرد فقیر مثل همهی شبها خسته و کوفته گرفت و خوابید، دزدی پاورچین و پاورچین به خانهاش نزدیک شد. دور و برش را خوب نگاه کرد و وقتی مطمئن شد که کسی توی کوچههای محله نیست، در خانهی او را باز کرد و وارد شد. دزدی که به خانهی مرد فقیر رفته بود، دزدی بود که تازه به آن شهر آمده بود و نمیدانست کدام خانه، خانهی افراد ثروتمند است و کدام خانه، خانهی افراد فقیر. او تصمیم گرفته بود که در شب ورودش به خانهای دستبرد بزند و مال و اموال کسی را بدزدد. از بدی شانسش، خانهی مرد فقیر قسمتش شده بود. دزد با احتیاط حیاط خانه را جست و جو کرد. از این میترسید که در دل تاریکی شب، پایش به چیزی بخورد و سر و صدا راه بیندازد و صاحب خانه بیدار شود. او که نمیخواست همان شب اول گرفتار داروغه و قاضی و زندان بشود، تمام قدمهایش را حساب شده برمیداشت.
توی حیاط، چیز به دردبخوری نبود. دزد با خود گفت: «حالا باید بروم توی خانه. کاش میدانستم توی خانه چند نفر خوابیدهاند. کاش میدانستم چند نفرشان مردند و چند نفرشان زن یا بچه. این طور نمیشود. از این به بعد باید اول زاغ سیاه خانهای را چوب بزنم و بعد با نقشهی درست و حسابی وارد خانه بشوم.»
شابک: | 9786001037795 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
نوبت چاپ: | 1 |
وزن: | 181 گرم |
سال انتشار: | 1402 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 128 |
پیشنهاد ما