در رؤیا همهمهشان را شنیدم. هنگام بیداری همهمه شدیدتر بود و از حیاط میآمد. برخاستم، بالاپوشی روی دوش انداختم، پاییز بود. از پلهها پایین رفتم، سر و صدا از زیرزمین شمالی عمارت میآمد، سرداب وسیعی که گاهی به شوخی میگفتم جا دارد سینمای رایگان محله شود. چراغش روشن بود و درنیمه باز. درآستانه در به یک نظر تصورکردم بیدخالت من، سینمای محله راه افتاده و تماشاچیان دسته دسته _ در انتظار نشستن بر صندلیهایی که حاضر نبود _ موقتاً روی زمین نشستهآند. به دیدن من هیاهو فروکش نکرد. لابد فکر کردند یکی از آنانم که بیدعوت و به راحتی اینجا پلاس شدهآند. آنچه در وهله اول به چشم میآمد ژندهپوشی آنان بود. زن و مرد و کودک لباسهای کهنه، وصلهخورده، شندره به تن داشتند، لباس متحدالشکلی از فقر سیاه و خانهبهدوشی، که شاید برای حضورشان در مراسم مشکوک زیر زمین خانهآم پوشیده بودند.
اینها کی بودند و از کی و چطور به خانه من آمده بودند. شک نداشتم دیروز اینجا نبودند، چراکه روز پیش برای سرکشی به کتابها و مجلات بایگانی شده و پیدا کردن نشریهآی به آنجا سر زده بودم. حالا انبوه کتابهای از قفسه ریخته نشان میداد تماشاگران احتمالی سینمای محله، به امور دیداری _ شنیداری بیش از اسناد مکتوب اهمیت میدهند.
شابک: | 9786222674373 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
نوبت چاپ: | 1 |
وزن: | 175 گرم |
سال انتشار: | 1403 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 160 |
پیشنهاد ما